یادگاری ها

یادگاری هایی از رضا

یادگاری ها

یادگاری هایی از رضا

تنها
ما پرنده های تنها
زیر شیرونی خونه
هر دو تا خسته ز غربت
هر دو آواره ز لونه
ما دو تا مثل مسافر کویر
تشنه ی جرعه ی از محبت ایم
ولی بیگانه زهم
دراین سرا لبها رو بسته پراز شکایت ایم
اگه دفن سرنوشت
رقم بخت برامون می نوشت
یا اگه غارت ما بهمون فرصت بودن میداد
دیگه دنیا برامون تنگ نمیشد
دیوارای لونه امون سنگ نمیشد
حالا هم دیر نشده
می تونیم پرامونو باز بکنیم
راه یک لونه ارو پیدا بکنیم
لونه ی که برامون بیاره خنده و شادی رو لب ها بذاره
اونجای که غم فردا نباشه
واسه ی این دل تنها نباشه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد