یادگاری ها

یادگاری هایی از رضا

یادگاری ها

یادگاری هایی از رضا

حرفا دیگه تموم شده برا گفتن تو دلم حرفی ندارم
اشکا دیگه تموم شدن برا گریه تو چشام اشکی ندارم
مثل اون شبنم پاک روی گل ها می مونی
مثل اون عروسک شب توی رویا می مونی
مثل اون شبنم پاک روی گل ها می مونی
مثل اون عروسک شب توی رویا می مونی
حرفا دیگه تموم شده برا گفتن تو دلم حرفی ندارم
اشکا دیگه تموم شدن برا گریه تو چشام اشکی ندارم
مثل اون شبنم پاک روی گل ها می مونی
مثل اون عروسک شب توی رویا می مونی مثل اون شبنم پاک روی گل ها می مونی
مثل اون عروسک شب توی رویا می مونی


نظرات 3 + ارسال نظر
فرید جمعه 4 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ق.ظ http://pashew.mihanblog.com

سلام
عالی بود به ما هم سر بزنید خوشحال میشم

غربت من تنها سایبانی کوچک بر گرده راهی متروک

گلبرگ چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:20 ب.ظ


چهار جیز دل میبرد.شراب،ساقی وگلزاروقامت یار این هم پشت بند باران شدو بارید

گلبرگ چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:23 ب.ظ

شاعر به محض اینکه میبیند پدرش میآید فوری چنین مینویسد:چهار چیز دل میبرد نمازو روزهو تسبیح ودیگر استغفار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد