یادگاری ها

یادگاری هایی از رضا

یادگاری ها

یادگاری هایی از رضا

 

دریچه باز قفس بر تازگی باغ ها سر انگیز است

اما بال از جنبش رسته است

وسوسه چمن ها بیهوده است

میان پرنده و پرواز فراموشی بال و پر است

در چشم پرنده قطره بینایی است

ساقه به بالا می رود، میوه فرو می افتد، دگرگونی غمناک است

نور، آلودگی است، نوسان، آلودگی است، رفتن، آلودگی

پرنده در خواب بال و پرش تنها مانده است

چشمانش پرتو میوه ها را می داند

سرودش بر زیر و بم شاخه ها پیشی گرفته است

سرشاری اش قفس را می لرزاند

نسیم هوا را می شکند، دریچه قفس بی تاب است.

سهراب سپهری

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد